فاطميّون

ساخت وبلاگ

پیوندهای مرتبطخبرخبرعکسعکسصوتصوت

نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ

۱۳۹۲/۰۴/۰۵

بيانات در ديدار مسئولان و كاركنان قوه‌ى قضائيه‌/دانلودصوت وتصاویر

در آستانه‌ی سالروز حادثه هفتم تیر و روز قوه قضائیه

بسماللهالرّحمنالرّحيم
خوشامد عرض ميكنم و تبريك عرض ميكنم به همهى شما برادران و خواهران. اميدوارم خداوند متعال به بركت اين ماه شريف و مولود عظيمالشأن اين روزها، حضرت بقيةالله الاعظم (ارواحنا فداه)، همهى شما را و همهى ملت ايران را مشمول تفضلات خود و رحمت خود و هدايت خود قرار دهد.

مناسبت هفتم تير، مناسبت برجسته و مهمى است. اگرچه در اين ايام به تناسب از قوهى قضائيه تجليل ميشود و زحمات و تلاشهاى عزيزان اين قوه در معرض ديد عموم مردم قرار ميگيرد - كه كار بجا و مناسبى است - ليكن حادثهى هفتم تير حادثهاى است كه به سرنوشت انقلاب و نظام جمهورى اسلامى ارتباط دارد، و اين حادثه براى جمهورى اسلامى سرنوشتساز بود. اگرچه شهداى اين حادثه جزو بهترين و برجستهترين عناصر نظام جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى بودند و ياد آنها هرگز فراموش نخواهد شد - بخصوص شخصيت برجسته و نورانىِ مرحوم آيةالله بهشتى (رضوان اللهتعالى عليه) و ديگر شهدا - ليكن با اين همه، در اين حادثه، چهرهى نفاق در كشور آشكار شد؛ پشت سر عناصر نفاق هم عناصر استكبار خودشان را نشان دادند. براى يك نظام نوپا، روشن شدن چهرهى دشمنان، چيز كوچكى نيست. منافقينى كه خودشان را پيرو خدا و پيغمبر و اسلام و نهجالبلاغه معرفى ميكردند، با اين حادثه، خود را مفتضح كردند؛ نشان دادند كه چقدر با اركان نظام اسلامى، با چهرههاى موجّه، شخصيتهاى برجسته، علماى بزرگ، خدمتگزاران صادق و كارآمد، اينها دشمنند، مخالفند؛ چهرهى اينها روشن شد. اگر حوادث معدودى از قبيل هفتم تير اتفاق نمىافتاد و اين سرمايهها از دست ملت ايران نميرفت، يقيناً ملت عزيز ايران نميتوانست چهرهى منافقين را اينجور آشكار تشخيص دهد؛ باز آنها ميتوانستند نفوذ كنند - «و لاوضعوا خلالكم»(۱) - ميتوانستند خودشان را موجّه جلوه دهند. اين حادثه، افشاگر واقعيت پليد منافقين شد. دشمنان اساسى و اصلى اسلام، يعنى استكبار و صهيونيستها از اينها حمايت كردند؛ پس چهرهى آنها هم آشكار شد. درست است كه اين حادثه سرمايههائى را از ما گرفت، اما اين شهادتها، اين خونهاى بناحقريخته، براى ملت ايران دستاوردهاى بزرگى هم با خود آورد، مثل همهى شهادتها؛ شهادت اينجور است. كشته شدن در راه خدا، ريختن خون مظلومان در راه خدا، اين اثر قهرى و طبيعى را دارد كه با خود دستاوردهائى را به امت اسلامى، به ملتهاى مسلمان، به تاريخ اسلام تقديم ميكند. ما ياد اين شهيدان را هرگز فراموش نخواهيم كرد، ياد اين حادثه را فراموش نخواهيم كرد. ارزش فداكارانى كه در آن مجمع براى خدا اجتماع كرده بودند و مورد اين تهاجم ظالمانه و وحشيانه قرار گرفتند، پيش خداى متعال و پيش ملت ايران محفوظ است.

 دربارهى قوهى قضائيه چند جملهاى عرض كنيم: اولاً تشكر ميكنيم از رئيس محترم قوه. بيانات امروز ايشان بيانات وافى و بسيار مفيدى بود، روشنگر بود. پشت سر اين بيانات هم اقدامات و تلاشهاى ارزندهاى است؛ كه هم از ايشان، هم از مسئولان بالاى قوه، هم از آحاد كاركنان و قضات محترم و كاركنان قضائى و غيرقضائى در قوه بايد حقيقتاً تشكر كنيم. آنچه كه انجام گرفته است، بسيار باارزش است و در جهت كارآمدى قوهى قضائيه است.

 آنچه كه من عرض ميكنم، اين است كه در قوهى قضائيه دو هدف اعلى را بايد هميشه در نظر داشت؛ همهى كارها بايد در جهت اين دو هدف اعلى انجام بگيرد؛ كه اگر اين دو هدف تحقق پيدا كرد، آن وقت محصول آن را جامعهى اسلامى خواهد چشيد. آن دو هدف، يكى عبارت است از سلامت قوه، دوم كارآمدى قوه. همهى تلاشها بايد اين باشد كه اين قوه تبديل شود به يك مجموعهى كاملاً كارآمد و كاملاً سالم. اگر اين شد، آن وقت مردم ميوه را خواهند چشيد. آن ميوه چيست؟ احساس رضايت و احساس امنيت، به بركت حضور قوهى قضائيه. اين براى يك كشور، براى يك جامعه لازم است. اين همه تأكيدى كه در اسلام، در متون اسلامى، در قرآن كريم، در روايات، نسبت به قضاوت و حل و فصل خصومتها شده است، براى همين است كه جامعه بتواند احساس رضايت كند؛ هر مظلومى احساس كند كه ميتواند خود را به ساحل امن قوهى قضائيه برساند و جلوى ظلم گرفته شود. اين لازم است.

 همين طور كه من بارها عرض كردهام و رئيس محترم قوه هم الان اشاره كردند، خروجىها را بايد دائماً مراقبت كرد، پيشرفت كارها را بايد مراقبت كرد. همهى اين كارهائى كه ذكر شده است، لازم است، و لازم بوده است. نتيجه آن وقتى حاصل خواهد شد كه اين كارها با دقت دنبال شود، پيگيرى شود، قدم به قدم رعايت و مراقبت شود، تا اينكه بتوانيم به آن نتيجهى مطلوب برسيم. اگر اين شد، انشاءالله قوهى قضائيه همان چيزى خواهد شد كه اسلام و قرآن براى اين قوه و براى اين مجموعهى كارآمد در جامعه خواسته و اراده كرده است.

 البته خلأهائى وجود دارد. درست است اين كه فرمودند با اين همه اقدامات، با اين همه تلاشهاى مثبت، هنوز فاصله وجود دارد بين آنچه كه مطلوب مسئولان قوه است و مقصود اسلام و قوانين اسلامى است، با آنچه كه در واقعيت وجود دارد. گفتنش آسان است، ليكن واقعاً كار دشوارى است؛ پيمودن اين راهها و قدم به قدم صيانت كردن از اين خصوصيات، واقعاً كار دشوارى است؛ ليكن از خداى متعال بايد كمك خواست. اين فاصله بايد طى شود. البته توقع نداريم كه در عرض دو سال و پنج سال اين فاصلهها طى شود، ليكن بايد در جهت پر كردن خلأها حركت ادامه پيدا كند. اين عرض ما است. همهى مسئولان قوهى قضائيه در سطوح مختلف، خودشان را واقعاً موظف كنند به اين كه قوه را به اين دو خصوصيت - يعنى خصوصيت سلامت، و خصوصيت كارآمدى - برسانند. البته خلأها براى آقايان محترم و مسئولان قوه روشن است؛ هم در گزارشهائى كه داده ميشود، نشان داده ميشود كه خلأها را ميشناسند، هم در مذاكراتى كه انجام ميگيرد، انسان احساس ميكند كه اين خلأها براى مسئولان قوه شناختهشده است. گاهى نكاتى هم به نظر ما ميرسد، كه به رئيس محترم قوه و به بعضى مسئولان قوه عرض ميكنيم، اينها را تذكر ميدهيم. به هر حال خلأها روشن است. در جهت پر كردن اين خلأها بايد همت گماشت، نبايد مأيوس شد؛ بايد كار را همچنان پيش برد و روزبهروز قوهى قضائيه را بهتر و شكوفاتر كرد.

 البته اينجا يك نكتهاى وجود دارد و آن اين است كه پيشرفت كار و رسيدن به هدف، با پيمودن برنامهها ميسر است؛ با برنامهريزى امكان پيدا ميكند. خوشبختانه برنامهى سوم تصويب شده است، ابلاغ شده است؛ در دست و بال قوهى قضائيه، در مجموعهى قوهى قضائيه، با اين تفصيلى كه گفتند - اين بخشنامهها و آئيننامههاى گوناگون - اين برنامه در حال پيشرفت كردن است. هيچ اغماضى در حركت در جهت برنامه نبايد صورت بگيرد؛ اگر اين شد، انشاءالله روزبهروز وضع قوه بهتر خواهد شد.

 من از اين فرصت استفاده كنم، تشكر كنم از ملت بزرگ و بصير و هوشمندمان در زمينهى اين كار بزرگى كه در اين فصل مهم انجام دادند؛ يعنى مسئلهى انتخابات. نميشود ما اين مسئلهى مهم و اساسى را از دائرهى تحليل و تذكر و توجه خارج كنيم؛ حادثهاى كه از يك سال قبل تقريباً، مخالفان جمهورى اسلامى، دشمنان جمهورى اسلامى، دربارهى آن حادثه داشتند برنامهريزى منفى ميكردند؛ پولها خرج كردند، فكرها كردند، فريادها كشيدند، كارهاى گوناگون انجام دادند، فشارها وارد كردند، براى اينكه اين حادثه را به آن صورتى كه خودشان ميخواستند، دربياورند؛ يا انتخابات اتفاق نيفتد، يا انتخابات با اقبال كم مردم، با بىاعتنائى مردم مواجه شود؛ يا اينكه حتّى بعد از انتخابات بهانههائى به وجود بيايد كه بتوانند مقاصد شوم خودشان را در كشور اعمال كنند؛ براى همهى اينها برنامهريزى كرده بودند. اينها همهاش خبرهاى پنهان نيست، اطلاعات ويژه و پنهان نيست؛ خيلى از آنها اطلاعات آشكار است. هر كسى رفتارهاى جبههى دشمن جمهورى اسلامى را در اين حدود يك سال ديده باشد، دنبال كرده باشد، يا شنيده باشد، ميفهمد كه اينها چه برنامهريزىاى كرده بودند.

 خب، آنچه كه اتفاق افتاد، صد و هشتاد درجه عكس آن چيزى بود كه آنها ميخواستند. اين چيز كمى است؟ اين حادثهى كوچكى است كه ماستمالى كنند، با تحليلهاى آبكى از روى قضيه بگذرند؟ نخير، ملت ايران عظمتى را از خود ساطع كرد؛ ملت ايران كار بزرگ و كارستانى انجام داد؛ در عرصهى مواجهه و مقابله و خصومت و كينهورزى دشمنان بينالمللى، از خود مهارت نشان داد. چرا اين را پنهان كنند؟ چرا اين را بارها تكرار نكنيم؟

 چند نكتهى اساسى در اين انتخابات بود. البته نكات فراوانى است، اما من دو سه نكته را عرض ميكنم: يكى همين حضور مردم است. از مدتها قبل شبههپراكنى كردند، ترديدآفرينى كردند؛ دربارهى صحت انتخابات، دربارهى مجريان و ناظران انتخابات هى گفتند، براى اينكه مردم را دلسرد كنند، ترديد ايجاد كنند، كه منجر بشود به نيامدن مردم پاى صندوقهاى رأى؛ اما مردم درست عكس عمل كردند. جورى شد كه خود دستگاههاى تبليغاتى دشمن هم نتوانستند انكار كنند، نديده بگيرند. روزى كه انتخابات بود، در همان اوان انتخابات، رسانههاى دشمن گفتند كه اجتماع مردم زياد است، پرشور است، همه آمدهاند، از صبح آمدهاند. اين خيلى پديدهى مهمى بود. پس مسئلهى اول، همين حضور مردم بود، كه يك معناى مهمى داشت.

 معناى حضور مردم اين بود كه به سرنوشت كشور علاقهمندند؛ به نظام جمهورى اسلامى، كه اين انتخابات جزو اركان و متون آن است، علاقهمندند؛ به دستگاههاى برگزاركنندهى انتخابات - چه مجرى، چه ناظر - اعتماد دارند و اميدوار به حركت مستمرِ پيشروندهى كشورند. اين مسئلهى اعتماد، نكتهى بسيار مهمى است. در كنار هوشمندى مردم، بصيرت مردم در اين حضور، اعتماد عمومى هم نكتهى بسيار مهمى است. جالب اينجا است كه ما به مردم عزيزمان عرض كرديم كه خب مردم نظامشان را دوست ميدارند، مىآيند رأى ميدهند؛ اما اگر احياناً كسى هم هست كه با نظام اسلامى خيلى دل صافى ندارد، اما براى كشورِ خودش و منافع كشور اهميت قائل است، او هم بيايد. لابد بعضىها از اين مجموعه بودند و آمدند. اين نشاندهندهى چيست؟ نشاندهندهى اين است كه حتّى كسانى كه طرفدار نظام هم نيستند، به نظام اعتماد دارند؛ آنها هم ميدانند كه نظام جمهورى اسلامى منافع كشور را و عزت ملى را ميتواند حفظ كند و از آن دفاع كند. مشكل دولتها در كشورهاى مختلف اين است كه در مقابل هجمههاى جهانى، در مقابل طمعورزان بينالمللى، قادر نيستند از ملتشان، از منافعشان، از عزتشان دفاع كنند. جمهورى اسلامى، استوار و مستحكم مثل شير در مقابل دشمنان ايستاده، از منافع ملت دفاع ميكند؛ اين را حتّى آن كسانى هم كه احياناً آمدند رأى دادند، اما به نظام اعتقادى هم نداشتند، با اين كارِ خودشان تصديق كردند؛ نشان دادند كه اعتماد به نظام جمهورى اسلامى، عمومى است. اين هم يك نكته، كه خيلى مهم است.

 يك نكتهى ديگرى كه در اين انتخابات بود و غالباً مورد غفلت قرار ميگيرد، اين است كه اين انتخابات، انتخابات رياست جمهورى و انتخابات شوراها با هم بود. انتخابات رياست جمهورى در بسيارى از كشورها با درگيرى و مخاصمه و دعوا و كتككارى و احياناً خونريزى انجام ميگيرد. انتخابات شوراها در مناطق دوردست، از انتخابات رياست جمهورى هم از اين جهت حساستر است. در فلان روستا، در فلان شهر كوچك، بين دو طايفه، بين بالاى ده و پائين ده، بين گروههاى مختلف در يك روستا يا يك شهر كوچك، امكان درگيرى و امكان مخالفت وجود دارد. در اين كشور وسيع، در اين خاك پهناور، در اين دهها هزار شهر و روستا در سراسر كشور، يك حادثه كه نشاندهندهى ناامنى در اين كشور باشد، اتفاق نيفتاد و گزارش نشد. اين چيز كوچكى است؟ «نعمتان مجهولتان الصّحة و الامان». امنيت براى يك ملت جزو اساسىترين نيازها است. اگر امنيت بود، پيشرفت به وجود مىآيد، علم رشد ميكند، اقتصاد شكوفائى پيدا ميكند، سازندگى كشور امكان پيدا ميكند. امنيت به اين گستردگى در اين كشور، خودش را در اين انتخابات نشان داد. هرچه ميخواستند دستگاههاى امنيتى كشورمان با تبليغات بگويند، نميتوانستند اين حقيقت را به اين روشنى بيان كنند كه انتخابات بيان كرد. اين انتخابات نشان داد كه بحمدالله در اين كشور، به خاطر همراهى مردم، به خاطر هوشيارى مسئولان امور، در بخشهاى مختلف و در سراسر كشور - كشور به اين بزرگى - امنيت خوبى برقرار است. اين هم يك نكته است.

 يك نكتهى ديگرى كه در اين انتخابات به نظر بنده برجسته بود و جا دارد كه انسان خدا را شكر كند، اين بود كه بعد از انتخابات، نامزدهاى مختلف با نجابت و قانونپذيرى در اين قضيه عمل كردند و واكنش نشان دادند؛ اين خيلى چيز مهمى است. رفتند با رئيس جمهور منتخب، برادرانه و دوستانه ديدار كردند و به او تبريك گفتند، اظهار خرسندى كردند. بنده لازم است از اين حضرات تشكر كنم. اين است كه كام مردم را شيرين ميكند، اين است كه موجب ميشود مردم احساس كنند موفقيت به دست آوردهاند. حالا اگر بدقلقى نشان ميدادند، در اين قضايا رفتار نانجيبانه ميكردند، يك چيزى را بهانه ميكردند، دعوائى راه مىانداختند - كه دعوا را به هر بهانهاى ميشود راه انداخت - كام مردم تلخ ميشد. اينكه ما بارها و به تكرار از حوادث سال ۸۸ شكايت كرديم، گله كرديم، انتقاد كرديم، به خاطر اين است. در يك انتخابات باعظمت و باشكوه، مردم احساس پيروزى ميكنند؛ بعد يك نفر، دو نفر، چهار نفر آدم بيايند كام مردم را تلخ كنند؛ در حالى كه راه براى قانونگرائى وجود دارد. اين، آن سال اتفاق افتاد؛ كام مردم تلخ شد، شيرينى انتخابات از مردم دريغ داشته شد؛ در انتخابات امسال نه، بحمدالله كام مردم شيرين شد، مردم شادى كردند. رفتار بايد قانونمدارانه باشد. اينكه ما اين همه تأكيد كرديم بر اين كه قانون را رعايت كنيد، اين نتيجهاش است. وقتى قانون رعايت شد، دهن مردم شيرين ميشود، دل مردم شاد ميشود. اين بايد براى هميشه براى ما درس باشد. مردم هم در اينجور قضايا تفرّس ميكنند، نگاه ميكنند، چهرههاى سياسى را شناسائى ميكنند. آن چهرهى سياسىاى كه با نجابت، با قانونمدارى در قضايا برخورد ميكند، مردم از او خوششان مىآيد. آن كسانى كه به قانون بىاعتنائى ميكنند، واگرائى از قانون ميكنند - به هر بهانهاى - آنها را هم مردم شناسائى ميكنند؛ از آنها بدشان مىآيد. اين هم يك نكتهى اساسى است.

 به هر حال انتخابات حقيقتاً يك پديدهى برجسته و مهم بود؛ و اين فضل الهى بود، لطف پروردگار بود كه دلهاى ملت را هدايت كرد و نيروهاى عظيم مردم وارد صحنه شدند و اين حماسه را به وجود آوردند. انتخابات حقيقتاً حماسه شد؛ مردم همان چيزى را كه آرزوى خيرخواهان بود كه يك حماسهى سياسى به وجود بيايد، تحقق دادند.

 حالا هم بايد به آن كسى كه منتخب مردم است، همه كمك كنند، دستگاههاى مختلف كمك كنند؛ اين عرض ما است. ادارهى امور كشور، برادران و خواهران! كار سختى است. از دور ميشود نشست ايرادگيرى كرد. مكرر ما مثال زديم: يك نفر كنار استخر بنشيند و از آن كسى كه از طبقهى چندمِ اين سكّو دارد در آب شيرجه ميزند، ايراد بگيرد؛ كه بله اينجا پايش كج شد، اينجا دستش راست نبود، خوب نيامد. ايراد گرفتن، آسان است؛ اما اگر قرار باشد خود ما برويم آن بالا و بخواهيم شيرجه بزنيم، مىبينيم جرأت نميكنيم. ايراد گرفتن و اعتراض كردن، آسان است. نميگوئيم كسى ايراد نگيرد، انتقاد نكند، اعتراض نكند؛ چرا، انتقاد كردن و اعتراض كردنِ سالم قطعاً براى پيشرفت كار كشور مفيد است؛ اما اين را هم بايد توجه داشت كه كار اجرائى سخت است. حالا بحمدالله مردم يك رئيس جمهور انتخاب كردند؛ بايد همه به اين رئيس جمهور كمك كنند. توقعات را هم نبايد زياد دامن زد، نبايد در قضايا زياد شتابزده برخورد و قضاوت كرد، تا انشاءالله كارهاى مهم كشور انجام شود.

 من در مورد اظهاراتى هم كه نامزدهاى محترم در تلويزيون كردند -  قبل از انتخابات عرض كردم - عرايضى دارم؛ فعلاً خيلى مجال نيست انسان تفاصيل را بگويد؛ ليكن يكى از حرفهاى ما همين است. بله، نقاط ضعفى وجود دارد، اما نقاط قوّت را هم بايد ديد. دولت كنونى هم نقاط قوّت فراوانى دارد، گيرم نقاط ضعفى هم وجود دارد. كدامِ ما در كار كردمان، در عملمان، نقطهى ضعف نداريم؟ نقاط قوّت را هم بايد ديد. كارهاى مهمى در كشور انجام گرفته است. خدماتى كه شده، كارهاى زيربنائىاى كه انجام گرفته، سازندگىهائى كه انجام گرفته، اينها را نبايد نديده گرفت. اينها در اظهارات نامزدهاى محترم، در برنامههاى دو سه هفتهاىِ تبليغات انتخابات، غالباً نديده گرفته ميشد. چقدر خوب بود وقتى كه مثلاً معضل اقتصادى را بيان ميكنند، گرانى را بيان ميكنند، تورم را بيان ميكنند - كه البته اينها واقعيت هم دارد - در كنارش كارهائى كه انجام گرفته است، زحماتى كه كشيده شده، اينها را هم بيان ميكردند. اينجور برخورد كردن، انصاف است. انسان بايد هم جهات مثبت را ببيند، هم جهات منفى را ببيند. البته بديهى است كسى كه خود را به مردم عرضه ميكند، اشكالات موجود را مىبيند، به مردم هم ميگويد، اين ايرادى ندارد؛ اما در اين زمينه نبايد مطلق نگاه كرد و فكر كرد؛ نقاط مثبت هم بايد گفته شود، نقاط منفى هم گفته شود.

 يك جمله هم در خصوص قضيهى هستهاى عرض كنم - در آينده اگر لازم شد، شايد مفصلتر عرض كنيم - من در سخنرانىِ روز اول سال گفتم جبههى مخالف ما كه عمدتاً منحصر در چند كشور معدودِ زورگو و زيادهخواه است و اسم خودشان را بغلط و بدروغ ميگذارند جامعهى جهانى، و در رأس آنها آمريكا است، محرك اصلى هم صهيونيستهايند، مسئلهى اينها اين است كه نميخواهند موضوع هستهاى ايران حل شود. اگر لجبازى آنها نبود، موضوع هستهاى براحتى حل ميشد. بارها تا لحظهى حل پيش رفتيم، امضاء كردند، آژانس هستهاى امضاء كرد؛ قبول كرد كه اين اشكالاتى كه وجود داشته، برطرف شده - اينها موجود است، اينها سند است؛ اينها كه قابل انكار نيست - خب بايد قضيه تمام ميشد، پروندهى هستهاى كشور بايد پايان پيدا ميكرد. آمريكائىها بلافاصله يك چيز جديد را مطرح كردند، آوردند وسط. نميخواهند قضيه تمام شود. نمونههاى متعددى را ما در اين زمينه داريم. حل مسئلهى هستهاى جمهورى اسلامى، به حسب طبيعت خود، از جملهى كارهاى سهل و آسان و روان است؛ اما وقتى طرف مقابل مايل نيست اين قضيه حل شود، خب بله همين جور ميشود كه ملاحظه ميكنيد.

 بنابراين اين را بايد توجه داشته باشند؛ جمهورى اسلامى در قضيهى هستهاى، هم قانونى عمل كرده است، هم شفاف عمل كرده است، هم از لحاظ استدلالى، منطقى عمل كرده است؛ منتها اين يك نقطهاى است كه براى فشار بر جمهورى اسلامى اين را مناسب دانستهاند. اگر اين هم نباشد، يك قضيهى ديگرى را براى فشار مطرح ميكنند. هدف، تهديد است؛ هدف، فشار است؛ هدف، خسته كردن است. خودشان گفتند: هدف، تغيير دادن نظام سياسى و سازوكار سياسى است. البته در حرفهاى خصوصى كه ميزنند، يا گاهى نامه كه مينويسند، ميگويند نه، ما نميخواهيم نظام را تغيير دهيم؛ ليكن در گوشه و كنار حرفهايشان، در اظهاراتشان، در عملكردشان، اين مسئله كاملاً روشن است. ملتى كه زير فرمان آنها نباشد، بر طبق ميل آنها عمل نكند، بر طبق سليقهى آنها در ممشاى خود عمل نكند، مغضوب آنها است. حكومتها و دولتها هم اگر در مقابل آنها مطيع و سربهراه بودند، برايشان مقبولند؛ نه دموكراسى براى آنها اهميت دارد، نه حقوق بشر اهميت دارد، نه هستهاى اهميت دارد. مسئله اين است كه جمهورى اسلامى روى پاى خود ايستاده است، با اتكاء به قدرت خود ايستاده است، با اعتماد به خداى متعال ايستاده است، و در جهات مختلف دارد پيشرفت ميكند؛ اين را اينها نمىپسندند، و نپسندند. البته تجربهى جمهورى اسلامى و تجربهى ملت ايران نشان داد كه در اين راه، آن كه پيروز است، ملت ايران است و او است كه به دشمنان خود سيلى خواهد زد.

 راه نظام جمهورى اسلامى، راه خدا است؛ هدفها، هدفهاى الهى است؛ تكيهگاه، ارادهى الهى است؛ و اينچنين راهى هيچ وقت به بنبست منتهى نخواهد شد. اين را همه بايد بدانند و مطمئن باشند كه به توفيق الهى و به اذنالله بنبستى در راه ما وجود نخواهد داشت. اميدواريم انشاءالله همچنان كه تا امروز ملت ايران روزبهروز پيشرفت كردهاند، بعد از اين هم با ابتكار مسئولان، با حركت مسئولان، با همت و توكل مسئولان، اين پيشرفت ادامه پيدا كند و همه‌ى ملت ايران مشمول ادعيهى زاكيهى حضرت بقيةالله (ارواحنا فداه) باشند و روح مطهر امام و ارواح شهدا از ما و شماها راضى باشد.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
  منبع:khamenei.ir

 

فاطميّون...
ما را در سایت فاطميّون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرتضي foraized بازدید : 243 تاريخ : پنجشنبه 6 تير 1392 ساعت: 1:06

فیلم حمله وحشیانه سلفی‌ها به منزل یکی از رهبران شیعیان در مصر و کشته شدن وی، موجی از خشم و انزجار در بین مردم در این کشور را برانگیخت.
به گزارش مشرق به نقل از فارس، فعالان اینترنتی در مصر فیلم حمله سلفی‌ها به منزل شیخ «حسن شحاتة» از رهبران شیعیان این کشور را منتشر کردند.
 
سلفی‌ها در استان جیزه مصر با حمله به منزل این روحانی شیعه، وی و 3 نفر از همراهانش را با چوب به قتل ‌رساندند و تعداد دیگری از همراهان وی را زخمی کردند. 

لینک دانلود
 
این حادثه زمانی روی داد که سلفی‌ها به گمان اینکه خانه شیخ شحاتة به حسینیه تبدیل شده است با چوب به منزل وی حمله کردند.
 
این اقدام سلفی ها واکنش شخصیت های سیاسی مصر را بر انگیخت به طوری که آن را اقدامی جنایت آمیز و در راستای پاکسازی نژادی دانستند.
 
«احمد راسم النفیس» از رهبران شیعه در مصر گفت که قتل شیعیان که دیروز در روستای ابومسلم در الجیزه رخ داد، در راستای جنایت‌های پاکسازی نژادی و کشتار جمعی است.
 
الازهر کشته شدن 4 شیعه در مصر را محکوم کرد و تاکید کرد که هدف این اقدام برهم زدن ثبات کشور است.
 
فعالان عراقی هم طی فراخوانی در فیس‌بوک از مردم عراق خواستند تا صبح فردا سه‌شنبه در مقابل سفارت مصر در بغداد تظاهرات برگزار کنند.
منبع:مشرق نیوز فاطميّون...
ما را در سایت فاطميّون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرتضي foraized بازدید : 245 تاريخ : چهارشنبه 5 تير 1392 ساعت: 15:29

توضیحات دفتر سخنگوی دولت درباره اظهارتش راجع به "رجعت"

» سرویس: سياسي - دولت

دفتر سخنگوی دولت در اطلاعیه‌ای درباره بازتاب سخنان غلامحسین الهام در همایش تجلیل از گفتمان سوم تیر، توضیحاتی را منتشر و از تحریف معنایی این سخنان و قضاوت‌های عجولانه برخی افراد و رسانه‌ها درباره آن ابراز تاسف کرد.

به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دراین اطلاعیه آمده است: برخی رسانه ها بدون توجه دقیق به معنا و محتوای سخنان دکتر الهام، با ذهنیت قبلی نسبت به کلمه «رجعت» و قرینه سازی برای آن در زمینه مهدویت، نسبت به تحریف معنایی این سخنان اقدام کرده اند در حالیکه منظور و مراد دکتر الهام از کلمه رجعت به آقای دکتراحمدی نژاد و آرزوی بازگشت وی در آینده نزدیک در عرصه سیاسی و اداره دولت باز گردد از این رو کلمه"رجعتی دیگر" از سوی سخنگوی دولت به کار رفته است.

الهام با تاکید بر اینکه احمدی نژاد در تبعیت از نایب امام زمان حضرت آیت الله خامنه ای سنگ وفاداری بتمامه گذاشت، با قرائت فرازهایی از زیارت جامعه کبیره، به تطبیق دیدگاه های اعتقادی احمدی نژاد در مورد امام(علیه السلام) با شاخصه های مذکور در زیارت جامعه کبیره پرداخته و آرزو کرده است با اتصال انقلاب اسلامی ایران به انقلاب مهدوی(عج)، دکتر احمدی نژاد در کنار رهبر فرزانه انقلاب در آن دولت کریمه خدمت کنند.

تناقضی که در تحریف منتشرشده مستتر است؛ "آرزوی رجعت برای دکتر احمدی نژاد" در حالی است که وی زنده است و چنین پنداری از رجعت خلاف اصول و مبانی اعتقادی است و قطعا مراد گوینده نیز چنین نبوده است.

بدیهی و مبرهن است که در نگاه و اعتقادات شیعه تعیین زمان ظهور برای امام عصر علیه السلام باطل است لذا نه می توان زمانی را برای آن و نه همراهان ایشان را تعیین کرد. لکن از آموزه های موکد دینی است که شیعیان باید پیوسته فرج و ظهور را نزدیک دانسته و برای همراهی با آن موعود منتظر خود را آماده کنند چنانکه در دعای عهد وارد شده است حتی اگر مرگ بین آنها و زمان ظهور فاصله انداخت خدای متعال ایشان را برای خدمت در رکاب حضرت ولی عصر به دنیا بازگرداند و چنین است که آرزو و دعای رجعت برای بندگان مومن و صالحی که از دنیا رفته اند ، صحت داشته و به کار می رود، آنگونه که هر روز آرزو می کنیم: اللّهُمَّ اِنْ حالَ بَیْنی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذی جَعَلْتَهُ عَلی عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَاَخْرِجْنی مِنْ قَبْری ، مُؤْتَزِراً کَفَنی ، شاهِراً‌ سَیْفی ، مُجَرِّداً قَناتی، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعی فِی الْحاضِرِ وَ الْبادی.

به همه عزیزانی که به سرزنش راجع به رجعت می پردازند توصیه می شود دعای عهد را پیوسته بخوانند و فرازهای این دعا را برای خود و دیگران آرزو کنند.

انتهای پیام

فاطميّون...
ما را در سایت فاطميّون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرتضي foraized بازدید : 249 تاريخ : سه شنبه 4 تير 1392 ساعت: 22:35

معرفی سرمربی جدید کره جنوبی

اتحادیه فوتبال کره جنوبی کاپیتان پیشین تیم ملی این کشور را به عنوان جانشین چوی کانگ هی معرفی کرد.

به گزارش مشرق به نقل از تسنیم،  هونگ میونگ بو، مدافع پیشین تیم ملی فوتبال کره جنوبی به عنوان سرمربی جدید این تیم معرفی شد. هونگ در جام جهانی 2002 که کره‌ای‌ها به عنوان چهارمی رسیدند کاپیتان این تیم بود.

چوی کانگ هی پس از اینکه کره را به جام جهانی رساند از سمت سرمربیگری این تیم کنار رفت و حالا سرمربی جدید این تیم باید هدایت تیمی را به عهده بگیرد که برای هشتمین دوره متوالی به این تورنمنت معتبر راه می‌یابد.

هونگ 44 ساله که تجربه حضور در کادر مربیگری تیم فوتبال آنژی ماخاچ کالا روسیه را دارد موفق شد در المپیک 2012 لندن تیم فوتبال المپیک کره را به مقام سومی برساند و از گذشته نگاه ویژه‌ای به وی برای به عهده گرفتن هدایت تیم ملی کره می‌شد.

پس از اینکه کره جنوبی در مرحله مقدماتی جام جهانی 2014 در گروه A منطقه آسیا به لطف تفاضل گل در جایگاه دوم قرار گرفت و به همراه ایران به جام جهانی صعود کرد اتحادیه فوتبال کره تصمیم گرفت که اکنون زمان مناسبی برای منصوب کردن هونگ به عنوان سرمربی تیم ملی است.



چوی که در ماه دسامبر 2011 هدایت کره‌ را به عهده گرفته بود در زمان تحویل این تیم گفته بود که ماموریتش رساندن این تیم به جام جهانی 2014 است و پس از انجام این کار از سمت خود کناره‌گیری خواهد کرد.

کره‌ای‌ها در حالی به جام جهانی صعود کردند که در گروه خود 2 باخت مقابل ایران و یک تساوی مقابل لبنان را تجربه کردند و پیروزی‌های نه‌چندان چشمگیری مقابل ازبکستان و قطر به دست آوردند.

اتحادیه فوتبال کره اعلام کرد قرارداد هونگ 2 ساله است و این مربی 44 ساله در جام جهانی 2014 و جام ملت‌های آسیا 2015 هدایت این تیم را به عهده خواهد داشت.

هونگ که 136 بازی ملی در کارنامه‌اش دارد فردا (سه‌شنبه) در کنفرانس خبری حضور خواهد یافت تا به عنوان سرمربی جدید کره معرفی شود و پاسخگوی سوالات باشد.
فاطميّون...
ما را در سایت فاطميّون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرتضي foraized بازدید : 215 تاريخ : سه شنبه 4 تير 1392 ساعت: 20:22

تریبون آزاد/ مالک شریعتی؛
باسلام.این متنی روکه دروبلاگ بنده مشاهده میکنیدمتن جالبیه که موردتاییدقطعی بنده نیست .صرفابربی آگاهی شماعزیزانه.امیدوارم بانظرات حکیمانه تان ماراحمایت وهدایت بفرمایید.
برخلاف نظر برخی اهل خطابه، باید گفت اگر نامزدهای اصولگرا به موقع متحد می شدند، موج مثبت اتحاد علاوه بر جمع جبری آرایشان، در همان مدل الاکلنگی هم رای نامزد نهایی را بالا می برد، هم جلوی ایجاد موج فزاینده آرای روحانی را می گرفت و کار در دور اول به نفع اصولگرایان تمام می شد؛ اما متاسفانه اینگونه نشد.

به گزارش مشرق، مالک شریعتی از اعضای جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی در یادداشتی که در هفته نامه "پنجره" منتشر شده، به تحلیل انتخابات یازدهم ریاست جمهوری پرداخته است که متن آن را در ذیل می خوانید:

انتخابات 24 خرداد، قطعا تحقق حماسه سیاسی مدنظر رهبر انقلاب بود و دستاوردهای بزرگی برای نظام به همراه داشت که مهمترین آن بطلان عملی ادعای تقلب در سال 88 و شرمساری مدعیان داخلی و خارجی آن و اثبات مظلومیت نظام در آن ماجرا بود. اما در کنار اصل انتخابات و حضور 73 درصدی مردم، بررسی علل پیروزی آقای روحانی و ناکامی اصولگرایان نیز مهم است. البته باید توجه کرد که اصولگرایی شکست نخورد چراکه اصولگرایی یک اندیشه و فکر برخاسته از متن انقلاب اسلامی و نه یک جریان سیاسی است؛ این خواصی از اصولگرایان بودند که شکستی عبرت آموز را تجربه کردند. مقام معظم رهبری 20 خرداد 75 در جمع فرماندهان لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) فرمودند: «از هر طرف حرکت می‌کنیم، به خواص می‌رسیم. تصمیم‌گیری خواص در وقت لازم، تشخیص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنیا در لحظه‌ی لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظه‌ی لازم. اینهاست که تاریخ و ارزشها را نجات می‌دهد و حفظ می‌کند. در لحظه‌ی لازم، باید حرکت لازم را انجام داد. اگر تأمّل کردید و وقت گذشت، دیگر فایده ندارد.»
در مقدمه باید گفت پیروزی آقای روحانی قاطع نبود. کسب 18.5 میلیون رای او گرچه در برابر 6 میلیون رای قالیباف نسبتی سه برابری ایجاد کرده است، تنها بیانگر 51% آراء است و نشان می دهد اگر در طرف مقابل عقلانیت سیاسی و روحیه گذشت حاکم بود، دور از ذهن نبود که امروز نتیجه دیگری رقم خورده باشد. اینکه برخی می گویند لاجرم هر 8 سال جهت گیری کشور و اقبال مردم به جریانهای سیاسی باید عوض شود و نتیجه طبیعی بود، صحیح نیست و امری محتوم نبوده است. اگر در راس اصولگرایان تدبیر درست مبتنی بر فداکاری صورت می گرفت بعید نبود که حتی در مرحله نخست انتخابات نتیجه به نفع آنان تغییر نماید.
نکته دیگری که در مقدمه قابل ذکر است اینکه در این ناکامی بزرگ اصولگرایان، تقصیری متوجه بدنه رای دهندگان به نامزدهای متعدد اصولگرا نیست. بدنه حزب الله در رای دادن کمترین اشتباه را داشت، چراکه هرکس براساس حجت شرعی بین خود و خدا به نامزد اصلح رسید و برای رضای خدا رای داد و جز این وظیفه ای نداشت. نمی توان کسی را تخطئه کرد که چرا به قالیباف رای داده یا دیگری را خائن خواند که چرا جلیلی را اصلح دانسته و یا حتی ولایتی و رضایی! عوض شدن رای از جلیلی به قالیباف و یا عکس آن چیزی را در نتیجه کلی عوض نمی کرد. وحدت بدنه در روزهای احساسی آخر نه مقدور بود و نه تاثیری در ایجاد جو مثبت روانی به نفع کلیت جریان اصولگرایی داشت. تا وقتی که خود نامزدها در صحنه رقابت مانده و خود را پیروز می دانستند، چه انتظاری از طرفداران آنها می شد داشت؟ لذا اینکه اکنون برخی هواداران نامزدها یکدیگر را متهم به عدم درک درست از صحنه و تصمیم نادرست کنند دور از انصاف است. اگر مقصری وجود داشته باشد که دارد، خود نامزدها و بزرگان حامی آنها بودند که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. پیروزی آقای روحانی و شکست نامزدهای اصولگرا دلایلی دارد که آنها را مرور می کنیم:
1. نخستین عامل این نتیجه، اراده و تقدیر الهی بود که «تلک الایام نداولها بین الناس»؛ ضمن اینکه سنت خدشه ناپذیر خداوند در یاری رساندن به اهل جماعت و وحدت است که «یدالله مع الجماعه»؛ هر گروهی فارغ از نیت اهلش اگر متحد شوند به پیروزی می رسند و هر امتی صرفنظر از حق و باطل بودن، اگر راه تفرقه در پیش گیرند، فشل می شوند. لذا اینکه کسانی در جبهه نیروهای انقلاب، عدم وحدت، تکروی خود و چه بسا آتش گشودن به روی جبهه خودی را با تکلیف مداری توجیه کنند، قابل قبول نیست چراکه تلاش برای کسب پیروزی جریان انقلابی خود جزئی از تکلیف است که متاسفانه در این صحنه بدان توجه نشد.

2. علت دوم، فهم محدود غیرواقعی برخی بزرگان اصولگرایی از دوگانه «تکلیف مداری و نتیجه گرایی» است که نتیجه عدم درک صحیح از دوگانه «آرمانگرایی و واقع بینی» است. پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات، جمله ای منسوب به شهید گرانقدر، محمد جهان آرا، پیامک می شد: «بچه ها! اگر شهر سقوط کرد، دوباره فتح می کنیم. مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند.» این عبارت زیبا اما هیچ ارتباطی با نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ندارد چراکه در جریان سقوط اولیه خرمشهر فرماندهان ضمن شناخت صحیح تکلیف، با جانفشانی عمل کرده بودند و رزمندگان هم چیزی کم نگذاشته بودند و لذا بعدا با تجهیز قوای خود خرمشهر را به لطف خدا دوباره فتح نمودند، اما در ماجرای اخیر یقینا در راس جریان اصولگرایی عده ای نتوانستند تکلیف درست را تشخیص دهند و اصرار بر راه غلط خویش را تکلیف دانسته، توپخانه هوادارانشان را به سمت خودی هدایت کردند و متاسفانه هنوز هم نفهمیده اند که تکلیف اصلی ممانعت از پیروزی رقیب جریانی اصولگرایان بود و رسیدن به چنین نتیجه ای عین تکلیف است. شبیه ترین واقعه تاریخی برای اصولگرایان، ماجرای غفلت از تنگه احد است که عده ای ـ علیرغم هشدار دلسوزان ـ به خیال پایان نبرد و پیروزی قطعی در لحظه لازم تصمیم درستی نگرفتند و شکست را برکل نیروها تحمیل کردند.

3. عامل سوم، برنامه جامع و دقیق جناح رقیب همراه با صبر و حوصله کافی بود. پس از ثبت نام آقای هاشمی در انتخابات اخباری منتشر شد که سایر نامزدهای اصلاح طلب یا کارگزاران انصراف داده یا به زودی کنار می کشند. اما آنها برای ردصلاحیت هاشمی هم فکر کرده بودند، لذا کناره گیری عارف و روحانی بلافاصله تکذیب شد؛ یکی از نزدیکان خاتمی و یکی از یاران هاشمی باید درصحنه می ماندند تا در نهایت معلوم شود شرایط رقابت برای کدامیک مهیاتر است و دیدیم که در وقت مقتضی عارف به نفع هاشمی کنار رفت و آرای آنها را تجمیع نمود.

4. علت چهارم، رفتار انتخاباتی نادرست اصولگرایان بود. اعضای مهمترین ائتلاف اصولگرایان تا اواخر فروردین در صدرنظرسنجی ها بودند اما علیرغم کناره گیری ارزشمند آقای حدادعادل، عدم پایبندی به شرط ائتلاف (وحدت در مقابل جریان رقیب) از سوی آقای ولایتی در روزهای آخر نتوانست به جلب اعتماد مردم کمک کند. تخریب اصولگرایان نسبت به یکدیگر و غفلت از رقبای اصلی در رسانه ها و حتی در مناظره آخر تلویزیونی در پیش چشم مردم نمایشی از درگیری درون جبهه ای به مردم القاء کرد و آنها را از عواقب اعتماد به چنین جریانی نگران نمود. نقش مخرب آقای رضایی در به رخ کشیدن این اختلاف در مناظره آخر ـ که البته آورده ای برای خودش هم نداشت ـ مزید بر علت شد.

5. دلیل پنجم، درگیری های گذشته اصولگرایان با یکدیگر در اداره کشور و نقش ویژه احمدی نژاد در این میان بود. اوج این کشمکش ها در یکشنبه سیاه مجلس نهم بین دو رئیس قوه اصولگرا ـ فارغ از تفاوت آنها و عامل اصلی ـ برای مردم انزجار آور شد، همچنانکه درگیری های جریان دوم خرداد در شورای شهر اول مردم را از آنها رویگردان نمود. نقش سرمایه سوز آقای احمدی نژاد خصوصا در دو سال اخیر (از خانه نشینی 11 روزه تا همراهی مشایی در ثبت نام) را در این میان نمی توان انکار کرد. اینکه پس از دوگانه احمدی نژاد ـ هاشمی در سال 88، نماینده تفکر هاشمی در انتخابات 92 بتواند پیروز میدان شود، دلیلی محکم بر نقش مخرب خود احمدی نژاد در هدر دادن این سرمایه بود. میزان مشارکت مردم از 85 درصد در سال 88 به 73 درصد در سال 92 کاهش اما آرای روحانی به نسبت موسوی، 5.5 میلیون افزایش یافت؛ به عبارت دیگر با فرض اینکه 12 درصد کاهش در مشارکت، اکثرا متعلق به طرفداران دوآتشه میرحسین است ـ که فرض درستی نیز هست ـ می توان نتیجه گرفت حدود 7 میلیون رای از آرای 18.5 میلیونی روحانی از سبد احمدی نژاد در سال 88 برداشت شده است و در واقع مفهوم دیگر این اعداد و ارقام این است که به سبب این اختلافات و نیز پیام «نه به احمدی نژاد» توسط بخشی از بدنه اجتماعی، آقای روحانی نیز در سبد قبلی آرای اصولگرایان با نامزدهای اصولگرا شریک شده است.

6. عامل ششم، واگرایی اصولگرایان همزمان با همگرایی در جریان رقیب و تاثیر عمیق آن در ایجاد موج مثبت اجتماعی به نفع آنها بود. این مساله بسان یک الاکلنگ عمل کرد بطوریکه از یک طرف عدم وحدت اصولگرایان همزمان با اثر کاهنده برای خودشان، اثر افزاینده در اقبال مردم به رقیب داشت و از طرف دیگر کناره گیری عارف به نفع روحانی در سه روزمانده به انتخابات، ضمن وارد کردن شوک مثبت اجتماعی به جامعه به نفع روحانی، زشتی عدم وحدت اصولگرایان را بیشتر به رخ کشید. کناره گیری دکتر حدادعادل نیز کافی نبود چراکه هنوزچند نامزد اصولگرا در صحنه رقابت باقی مانده، برخی خود را برنده قطعی انتخابات می دانستند و برخی معنای مقاومت را با لجاجت اشتباه گرفته بودند. همانطورکه در مقدمه اشاره شد این خود نامزدهای اصولگرای مدعی سیاست و تدبیر بودند که با تحلیل شخصی غلط یا متاثر از دیگران به خطا رفتند. برخلاف نظر برخی اهل خطابه، باید گفت اگر نامزدهای اصولگرا به موقع متحد می شدند، موج مثبت اتحاد علاوه بر جمع جبری آرایشان، در همان مدل الاکلنگی هم رای نامزد نهایی را بالا می برد، هم جلوی ایجاد موج فزاینده آرای روحانی را می گرفت و کار در دور اول به نفع اصولگرایان تمام می شد؛ اما متاسفانه اینگونه نشد.
آقای دکتر ولایتی که در مناظره ها مدعی فهم سیاست در حد پیچیدگی های سیاست بین الملل و مدیریت دوران جنگ بود، ساده ترین مساله عقلانی سیاست پیش پای خود را ندید که اولا رتبه اش در نظرسنجی ها بعد از مناظره سوم به شدت سقوط کرده است و ثانیا این اصال بدیهی را درک نکرد که در مقابل رقیب متحد باید با اتحاد وارد شد که اساسا به دلیل همین خطر قبلا پیشنهاد تشکیل ائتلاف سه نفره را داده بود ولی از درک خطر در زمان به وجود آمدنش عاجز ماند.
آقای دکتر جلیلی که در راس مهمترین شورای امنیتی کشور همواره باید علاوه بر دقت در نظر کارشناسان اهل فن، ذائقه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اعتقادی و ... جامعه را از بررسی گزارشات مبتنی بر نتایج نظرسنجی های گوناگون ـ به عنوان یکی از ابزارهای سنجش ـ رصد کند و در تصمیم گیری ها دخیل نماید تا مشکل امنیتی برای کشور درست نشود، نظرسنجی مراکز معتبر امنیتی، انتظامی و رسانه ای کشور را نادیده گرفت و در مقابل نظرسازی خواندن آنها توسط رسانه های حامی اش سکوت کرد، ضمن اینکه حامیان ایدئولوگ او نیز آرمانگرایی را با واقع بینی همراه نکردند و در یک رقابت بشری، ابزاری بشری مثل نظرسنجی های علمی و معتبر را به هیچ انگاشتند و دیده شد که ترتیب نامزدها در نظرسنجی های آخر دقیقا درست و نسبت آرایشان نزدیک به واقع بود. آخرین نظرسنجی داخلی ـ که به اطلاع نامزدها نیز رسید اما برای جلوگیری از تاثیر منفی بر مخاطبان رسانه ای نشد ـ رشد آرای رئیس جمهور منتخب را تا 38% و بقیه را از 20% به پایین نشان می داد و در همان نظرسنجی حدود 15% گفته بودند که هنوز تصمیم نگرفته اند به چه کسی رای دهند.
آقای قالیباف هم که در همه نظرسنجی ها تا 3 روز مانده به انتخابات پیشتاز بود، به دلیل بناکردن سازمان رای خویش از ابتدا (از سال 84) بر شنهای روان یا همان قشر خاکستری جامعه به جای محکم کردن پایگاه و خاستگاه خود و تلاش برای برقراری ارتباط با عامه از آن پایگاه اجتماعی قابل اتکا، قافیه را باخت؛ تجربه نشان داده است که قشر خاکستری همواره در 48 ساعت آخر تصمیم خود را به نفع موج به راه افتاده عوض می کنند و این بار نیز چنین کردند. لذا او هم متزلزل شد و نتوانست برتری خود را حفظ کند و دوم شدن در انتخابات را نیز بیشتر مدیون ضعف رقبایش در جبهه اصولگرایان و آغاز دیرهنگام موج انتخاباتی رقیب است و اگر انتخابات چند روز دیرتر برگزار می شد معلوم نبود چه رتبه ای نصیبش می شد!

7. علت هفتم، پاس گل مدافع خودی به مهاجم حریف بود. قبلا ذکر شد که عارف و روحانی هر دو ماندند تا بهترین تصمیم با توجه به صحنه رقابت اتخاذ شود. در نظرسنجی های اولیه روحانی با 1.5 درصد پایینتر از عارف قرار داشت و برخی پیش بینی می کردند که شاید عارف گزینه نهایی باشد. اما تلاش ناشیانه برای ایجاد دوقطبی جلیلی ـ روحانی نه تنها کمکی به جلیلی نکرد که روحانی را به عنوان رقیب هم موضوع او در نظرسنجی ها بالا کشید. چراکه مخالفان جلیلی را ـ ناجوانمردانه ـ نماینده وضع موجود و مسوول شماره یک اوضاع نابسامان اقتصادی معرفی کردند و همه می دانند که مردم هیچگاه به نماینده وضع موجود رای نخواهند داد.
از زمانی که دکتر احمدی نژاد رسما بر تاثیر تحریم ها بر اوضاع مشوش بازار ارز صحه گذاشت، تلاش دشمن برای گره زدن مشکلات اقتصادی کشور به تحریم ثمر داد. ضمن اینکه آنها همواره تحریم را ـ به غلط ـ ناشی از برنامه هسته ای ایران تبلیغ می کردند. البته رهبر معظم انقلاب در سخنرانی نوروزی خویش تحریمها را در کنار سوءمدیریت داخلی موثر دانستند و آن را قابل غلبه برای ملت ایران دانستند اما در این شرایط کسی که مسوول مذاکرات هسته ای کشور است نباید با حفظ سمت و بدون استعفا از این مسوولیت به عرصه رقابت گام می نهاد. روحانی که قبل از جلیلی اعلام حضور کرده بود، با توجه به مسوولیت قبلی اش در مذاکرات هسته ای این جملات کلیدی را به عنوان دلیل حضور خود بیان کرد: «اینکه تحریم نباشیم، فشاری بر ملت نباشد و زندگی توام با رفاه و آرامش داشته باشیم هم حق مسلم ماست ... نه اینکه فقط انرژی هسته ای حق مسلم ما باشد.» با این دست فرمان از سوی روحانی خیلی طبیعی بود که ثبت نام دیرهنگام جلیلی بهترین هدیه انتخاباتی برای او باشد و متاسفانه باید گفت که در پشت صحنه کاندیداتوری آقای جلیلی بودند افرادی که با همین نگاه حضور جلیلی در صحنه را تجویز می کردند و حمایت همیشگی مردم از حقوق هسته ای کشور را ـ که هنوز هم پابرجاست ـ عاملی برای رای قاطع به وی می دانستند. غافل از اینکه مردم برای نمایش اصرار بر حق مسلم هسته ای خود، الزامی به انتخاب جلیلی نداشتند. یکی از دوستان رسانه ای می گفت حدود رو هفته قبل از زمان ثبت نام، یکی از مسوولان ارشد ستاد آقای جلیلی را ملاقات کرده و از او پرسیده که بالاخره ایشان کاندیدا می شود یا نه؟ و او که همان زمان هم از نزدیکان جلیلی بود، پاسخ داده بود که باید بیاید و در یک مناظره تلویزیونی دیدنی با روحانی او را مغلوب کرده و رئیس جمهور شود! اگرچه این مناظره دو نفره اتفاق نیفتاد اما شبیه آن در سخنرانی های دانشگاهی و مناظره نمایندگان کاندیداها رخ داد تا همین پیام را به جامعه منتقل کند. اینکه آقای جلیلی به عنوان دبیر شورایعالی امنیت کشور نتواند تحلیل کند که نباید اجماع بر حقوق هسته ای کشور را موضوع انتخابات کرد و به رای گذاشت جای تعجب ندارد؟! به هرحال حضور آقای جلیلی در صحنه رقابت، بهترین مزیت نسبی رقابت را برای آقای روحانی فراهم نمود، موضوع و فضای حرف زدن داد و خصوصا پس از کمک بی نظیر دکتر ولایتی در مناظره سوم به او، این رقیب یک و نیم درصدی اصولگرایان را به رئیس جمهور 50 درصدی تبدیل نمود.

8. عامل هشتم، مصون ماندن آقای روحانی از نقد توسط رقبای اصولگرایش بود. رقابت دورنی اصولگرایان باعث پرداختن آنها به یکدیگر شد و آنجایی هم که بنا بر نقد رقیب بود، دکتر عارف به خوبی نقش سپر بلا را برای روحانی ایفا نمود؛ چراکه عارف معاون اول خاتمی و نماد اصلاح طلبی بود و باید پاسخ تمام انتقادات حتی خطابه تند و تیز غرضی را هم می داد.

9. دلیل نهم که باعث رای بالا و غیرمنتظره روحانی در روستاها و مناطق کمتر برخوردار نیز بود، روحانی بودن وی بود که اولا باعث اطمینان عامه مردم علاقه مند به نظام به او می شد و ثانیا پس از رابطه نامناسب احمدی نژاد با علمای دینی، این طبقه از مردم که به دلیل دوری از جزئیات سیاسی و رسانه های مجازی، سهم نظر روحانیون در اطمینان آنها به یک نامزد از سایر طبقات اجتماع بیشتر بود، به سوی یک روحانی گرایش بیشتری پیدا کردند.

10. دلیل دهم، تلاش موثر آقای روحانی برای متفاوت نمایاندن خود بود. با وجود حضور عارف در صحنه، او رفتارهای مورد پسند بدنه اجتماعی اصلاح طلبان را انجام نداد و این روحانی بود که در حسینیه جماران چنان کرد یا در روز 14 خرداد برخلاف سایرین به جای حضور در مراسم حرم امام، به تشییع جنازه آیت الله طاهری در اصفهان رفت. بیان خطیبانه و شفاف ـ که در اصولگریان تنها حدادعادل از آن برخوردار بود ـ همراه با نماد هوشمندانه کلید نیز کمک کرد تا متفاوت جلوه کند

فاطميّون...
ما را در سایت فاطميّون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرتضي foraized بازدید : 210 تاريخ : سه شنبه 4 تير 1392 ساعت: 3:37

جشن قهرمانی بایرن مونیخ در اروپا
به گزارش خبرنگار ورزشی مشرق، تیم فوتبال بایرن مونیخ در فینال لیگ قهرمانان اروپا با گل دقیقه 89 روبن تیم شایسته بروسیا دورتموند را با نتیجه 2-1 شکست داد و برای پنجمین بار قهرمان اروپا شد.


 
 
 
 
 
 
 
 
 
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۳
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۵
2
52
این بازی ها رو که مبینیم از بازیکنان خودمون حالت تهوع میگیریم
پاسخ ها
روح الله
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۶:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۵
دقیقا! گل گفتی!
عباس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۵
1
27
موافقم. فقط چند تا موفتخور جمع كرديم تو زمين سبز جالبه كه فقط براي هم حاشيه هم درست مي كنن.همه حالت تهوع دارن.
 
نام:
 
ایمیل:
در صورت انتشار نظر به شما ایمیل زده می شود
 
* نظر:
 
 
 
 
 
 
 
 
 

فاطميّون...
ما را در سایت فاطميّون دنبال می کنید

برچسب : تقابل شادي وغم, نویسنده : مرتضي foraized بازدید : 237 تاريخ : دوشنبه 6 خرداد 1392 ساعت: 1:50

دفتر رئيس جمهور: سند حمایت احمدی‌نژاد از مفسد بزرگ اقتصادی جعلی است

مرکز روابط عمومی و رسانه دفتر رئیس‌جمهور با تکذیب خبر برخی رسانه‌ها درباره «سند حمایت دکتر احمدی‌نژاد و مشایی از مفسد بزرگ اقتصادی» تاکید کرد که رسانه‌ها اخلاق اسلامی و تقوای الهی را رعایت کنند.

 
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری،مرکز روابط عمومی و رسانه دفتر رییس‌جمهور با تکذیب خبر برخی رسانه ها درباره «سند حمایت دکتر احمدی‌نژاد و مشایی از مفسد بزرگ اقتصادی» تاکید کرد که رسانه‌ها اخلاق اسلامی و تقوای الهی را رعایت کنند.
 
متن این تکذیبیه به شرح زیر است:
 
بسمه تعالی
 
در پی انتشار خبری دروغین از سوی برخی خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری با عنوان «سند حمایت دکتر احمدی‌نژاد و مشایی از مفسد بزرگ اقتصادی» به اطلاع می‌رساند که این خبر و به اصطلاح اسناد ارائه شده در آن کاملا کذب و بی‌اساس است.
 
لازم به توضیح است نامه‌ای که به عنوان سند حمایت از مفسد اقتصادی از آن یاد شده مجعول و ساختگی است و از فرد یاد شده در این نامه، شکایتی تحت عنوان جعل امضا و دست خط ریاست محترم جمهور مطرح شده که متهمین پرونده یا در زندان و یا با قرار وثیقه آزاد می‌باشند.
 
مرکز روابط عمومی و رسانه دفتر رییس‌جمهور پیگیری حقوقی و قضایی علیه رسانه‌هایی که با ذوق زدگی خبری سراسر کذب را به عنوان سند تخلف به رییس محترم جمهور و رییس دفتر سابق ایشان نسبت و آن را انتشار داده‌اند را برای خود محفوظ می‌داند و برای چندمین بار، همه رسانه‌ها را به رعایت اخلاق اسلامی و تقوای الهی دعوت کرده و به همه آنها مجدداً توصیه می‌کند که با انتشار اخبار دروغ و اتهام افکنی اعتبار و وجهه خود را در نزد افکار عمومی مخدوش نکنند.
 
مرکز روابط عمومی و رسانه
کد خبر:158087 - رجانيوز

فاطميّون...
ما را در سایت فاطميّون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرتضي foraized بازدید : 237 تاريخ : پنجشنبه 2 خرداد 1392 ساعت: 3:45

در بيانيه زاكاني خطاب به مردم آمده است؛
به دنبال اعلام رسمی کاندیداهای یازدهمین دوره ریاست جمهوری توسط وزارت کشور، دکتر علیرضا زاکانی کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بیانیه ای خطاب به مردم صادر کرد.
به گزارش مشرق، متن کامل این بیانیه به شرح ذیل است:

بسم رب الشهداء و الصديقين
«الحمدلله الذي هدانا لهذا و ماكنا لنهتدي لولا ان هدانا الله»

اينك كه آرايش نهايي صحنه انتخابات رياست جمهوري يازدهم مشخص گرديده و به لطف خدا بار سنگين حضور در اين رقابت مقدس از دوش اينجانب برداشته و حجت بر بنده تمام شده است، ضروري دانستم ضمن تاکید بر تبعیت از رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی) و نیز حضور حماسه ساز مردم در انتخابات، نكاتي را با ملت انقلابي ايران اسلامي در ميان بگذارم:
1. اعتقاد قلبي و عملي دارم كه «شوراي محترم نگهبان» يگانه مرجع احراز صلاحيتها طبق قانون اساسي است، لذا نظر نهايي اين شورا را فصل الخطاب و لازم الاتباع مي دانم و از تمامي نامزدها و هواداران آنها نيز مي خواهم به اين مهم قلبا و عملا پايبند باشند.
2. زماني با همان روحيه ایام دفاع مقدس و باتوجه به نظر بزرگان حوزه و دانشگاه به تكليف حقيقي و تصميم قطعي براي كانديداتوري در انتخابات رياست جمهوري رسيدم كه بيني و بين الله برايم مسجل گشت از نظر گفتمانی، برنامه ای و توانمندي اداره كشور، تداوم مسير كنوني انقلاب اسلامي به فضل الهی با این حضور بهتر میسر می شود، چراكه به فرموده رسول گرامي اسلام (ص)، اگر كسي را اصلح از خود مي دانستم و مي ماندم خائن بودم. اما اینک که تکلیف از بنده برداشته شده است از نامزدهای باقیمانده در این صحنه آزمون الهی انتظار می رود به پیگیری اهداف گفتمان پیشرفت اسلامی همت گمارند و منتخب نهایی نیز تابع ولایت فقیه و قدردان اعتماد مردم با خدمتگزاری خالصانه باشد.
3. از آنجاكه به لطف خدا به عنوان يك بسيجي انقلابي، از سر ايمان و با منطق و استدلال قابل بيان در قبر و قيامت ـ اگر با اخلاص باشد ـ به صحنه آمدم، از ابتدا نگران اين لحظه نبوده و اكنون نيز نيستم. برخي دوستان عزيز مطلع از نتيجه احراز صلاحيتها خيرخواهانه توصيه مي كردند كه به اصطلاح تدبير كنم و زودتر به نفع ديگران انصراف دهم، اما همانطوركه در مصاحبه اخير اعلام كردم اين كار را مغایر اصول خود و نافی صداقتم نسبت به رهبری، مردم و انقلاب مي دانستم و قبول نكردم و معتقدم که «ان العزه لله جميعا». وظيفه بنده حضور تکلیف مدارانه و قدرتمند در صحنه و وظيفه شوراي محترم نگهبان هم احراز صلاحيت ها بود و هر دو به وظيفه خود عمل نموده ايم؛ ان شاءالله كه مورد رضایت حضرت حق و امام زمان (عج) ـ روحي فداه ـ باشد.
4.    در منطق اسلام، سيره اهل بيت (عليهم السلام) و تجلی آن در راه امام خميني (ره) و نيز خط مشي رهبر فرزانه انقلاب ـ كه بارها اعلام كرده ام خود را آزاد شده اين انسانهاي بزرگ و الهي از بند طاغوت های زمانه مي دانم ـ  اگر کار برای خداوند بزرگ باشد پيروزي و شكست يا پيشروي و عقب نشيني احدی الحسنیین است. روزي كه رزمندگان اسلام از پيروزي در عمليات اعجاب انگيز بيت المقدس شادمان بودند، پيام امام كه «خرمشهر را خدا آزاد كرد» توجهي به منشاء اصلي امور و تذكري براي عدم غرور بود و روزي كه عمليات بدر به شكست ظاهري انجاميد، اولين جمله خميني كبير اين بود: «شما پيروزيد» و اين جمله بشارتي نيز در دل خود براي پیروزی در عمليات آتی آن یعنی والفجر هشت داشت؛ لذا به لطف الهي شكستي در صحنه عمل به تکلیف نمي بينم که بخواهم بواسطه آن مکدر باشم.
5.    از آنجا كه به «گفتمان پيشرفت اسلامي» و نيز «مقاومت مدبرانه» به عنوان مهمترين الزام آن اعتقاد راسخ و نسبت به گفتمان توسعه غربي از مسير خط سازش انتقاد جدي داشته و دارم، به مدد الهي براي تثبيت و پيروزي گفتمان پيشرفت اسلامي همچون زمان حضور خود در صحنه رقابتها، تلاش و كوشش خواهم كرد و در عرصه سياسي كشور پرانرژی تر و راحت تر از گذشته ترويج آن را ادامه خواهم داد؛ بر همین اساس حمایت از نمايندگان حاضر در صحنه اين گفتمان برادران بزرگوارم آقايان دكتر حدادعادل و دكتر جليلي را وظیفه خود می دانم و امیدوارم این عزیزان نیز راه همگرایی و همراهی بیشتر را پیشه نمایند تا معتقدان این گفتمان با اطمینان خاطر بیشتری دست به انتخاب زنند و توفیق جبهه گفتمانی را فراهم آورند.
6.    از آنجاكه طي چندماه گذشته ـ و حتي از زماني كه مصداقي براي ورود به صحنه معين نشده بود ـ برنامه اي دقيق، منظم و قابل دفاع را مبتني بر گفتمان پيشرفت اسلامي باتلاش مجدانه اساتید فرهیخته و محترم از حوزه و دانشگاه تدوين كرده و يك نسخه از آن را به شوراي محترم نگهبان هم تقديم كرده بودم، اعلام آمادگي مي نمايم نتايج اين مطالعات را در اختيار نامزدهاي معتقد به اين گفتمان قرار دهم.
7.    در خاتمه ضمن تشكر مجدد از شوراي محترم نگهبان، لازم است از حمايتهاي بي دريغ خانواده هاي معزز شهدا و همرزمانم در دوران دفاع مقدس، رزمندگان، جانبازان، آزادگان عزیز و همچنين استادان محترم حوزه و دانشگاه، جوانان، دانشجويان و طلاب انقلابي و نخبگان فرهنگي و سياسي كشور و به ويژه «جبهه حماسه سازان انقلاب اسلامي» كه در اين مدت از هيچ كوششي براي حمايت از اينجانب دريغ ننمودند، سپاسگزاري نمايم و امیدوار باشم بدون هیچ کاستی نسبت به تکلیف و وظیفه جدیدی که فراروی مان در تقویت جبهه گفتمانی انقلاب اسلامی و حمایت بیدریغ ازنامزدهای پیش گفته است اقدام نماییم. انشاءالله

والسلام علينا و علي عباد الله الصالحين
 عليرضا زاكاني
سی و یکم اردیبهشت  1392

فاطميّون...
ما را در سایت فاطميّون دنبال می کنید

برچسب : زاكاني,حمايت ازگفتمان حدادوجليلي راوظيفه ميدانم, نویسنده : مرتضي foraized بازدید : 209 تاريخ : چهارشنبه 1 خرداد 1392 ساعت: 18:31

پزشكي كه ثابت كرد «رجل سياسي است»

مهدي خانعلي‌زاده

«این حمایت برای دفاع یک پارچه از گفتمان انقلاب اسلامی است و به ایشان دعا میکنم تا انشالله همواره در همین خط اصیل در تمسک به اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله ، با رهبری ولی امر مسلمین جهان حضرت آیه الله العظمی امام خامنه ای ادام الله ظله العالی و همراه با روحانیت متعهد دامت برکاتهم باقی بمانند و بتوانند خدمتگزار خوبی برای این مردم مومن و نجیب باشند.» - بیانیه دکتر لنکرانی در حمایت از دکتر جلیلی
 
...
 
آزمون، سنت الهي در سنجش عيار مدعيان ايمان است و آزمون‌هاي سخت و دشوار، سنت الهي براي محك بزرگان و نام آوران. هر چقدر درجه بزرگي و عظمت روح و شخصيت افراد بالاتر برود، به همان ميزان بر سختي آزمايش‌هاي الهي كه سنت‌هاي جاري بر زمان و مكان هستند، افزوده مي‌شود. قرآن کریم هم تاکید می‌کند که آزمایش‌های الهی، یک سنت دائمی و جاری در همه زمان‌ها و مکان‌ها است و منحصر به هیچ گروه یا فرد خاصی نیست: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا یُفْتَنُون.»
 
صندلی ریاست جمهوری هم از آن آزمون‌های سختی است که پیش روی برخی اهالی سیاست قرار می‌گیرد و میزان صدق و راستگویی فکری و عملی آنان را می‌سنجد؛ آزمونی که فقط آنهایی که دعای هر روزشان «رب اشرح لی صدری» است می‌توانند به سلامت از آن عبور کنند و بقیه در مرداب قدرت طلبی و ثروت اندوزی گیر می‌کنند و حتی اگر در آن فرو نروند، به پیش هم نمی‌توانند بروند.
 
بیانیه دکتر کامران باقری لنکرانی مبنی بر انصراف از کاندیداتوری ریاست جمهوری یازدهم به نفع دکتر سعید جلیلی نشان داد که آتشِ قدرت‌طلبی، سهم‌خواهی و خودرایی و خودشیفتگی بار دیگر بر یکی از بندگان صالح خدا، گلستان شده است و فردی که محبوبیت بسیاری در میان جوانان و علاقه‌مندان به انقلاب اسلامی داشت، با هوشمندی و ذکاوتی که قریب به اتفاق سیاستمداران از آن بی‌بهره هستند، شرایط کنونی را به خوبی تحلیل کرد و نهایتا از این آزمون سخت و سنگین، سربلند بیرون آمد.
 
دکتر لنکرانی تنها فردی بود که به طور صریح، جدی و مشخص مورد تایید و حمایت یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین علمای حال حاضر جهان تشیع بود و شخص علامه مصباح یزدی وی را فرد اصلح برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری عنوان کرد. با این حال، این دانشمند جوان نه تنها مانند برخی مدعیان جهاد و بصیرت، دچار غرور و خودپسندی نشد، بلکه هر چه جلوتر رفت، خاضع‌تر و خاشع‌تر شد و نهایتا همانند یک سیاستمدار هوشمند و زیرک، به میز قدرت در خیابان پاستور پشت کرد و صلاح و خیر کشور را در حمایت از یک کاندیدای دیگر دید؛ اقدامی که اگر نگوییم بی‌نظیر، قطعا در تاریخ کشورمان کم سابقه بوده است.
 
دکتر لنکرانی نه قول ائتلاف داده بود و نه با استفاده از اموال عمومی و بیت‌المال، خودش را یگانه منجی ایرانِ عزیز معرفی کرده بود اما نشان داد برخلاف همه داعیه‌داران سیاست و افرادی که خودشان را از "والسابقون السابقون" انقلاب اسلامی می‌دانند و همیشه فخرِ رجل سیاسی بودن خودشان را با تمسخر به دیگران می‌فروشند، سیاست را خوب می‌فهمد و درک بسیار دقیق و شفافی از فضای سیاسی کشور در حال حاضر دارد. بر همین مبنا، به خوبی عرصه فعالیت‌های انتخاباتی خود را مدیریت کرد و نهایتا گرینه مورد صلاح ایران و اسلام را برگزید.
 
تشخیص این مساله، آن هم در زمانی که رویای وسوسه‌انگیز «پاستور» جلوی روی توست و حمایت و پشتیبانی مطهری زمان را هم داری و کارنامه عقیدتی و اجرایی تو هم جای هیچ شکی را برای توانایی در انجام این ماموریت نمی‌گذارد، به هیچ عنوان کار ساده‌ای نیست. تجربه همین دوره انتخابات نشان داده که این رویا آنقدر شیرین است که حتی می‌توان زیر قول و قرارها زد و ابتدا ائتلاف کرد و سپس صورت مساله را پاک شده دانست؛ می‌توان اخلاق را به گوشه‌ای انداخت و برای تصاحب صندلی ریاست جمهوری، در یک هفته مواضع متفاوت و دروغین گرفت؛ می‌توان چفیه بر گردن انداخت و فاسدترین افراد را در زیرمجموعه‌های تحت مدیریت خود به کار گرفت و قس علی هذا. 
 
پس باید اذعان کرد و شهادت داد که دکتر باقری لنکرانی یک رجل سیاسی به تمام معناست؛ فردی که سیاست را نه فن فریب و دغل بلکه راه و روشی برای پیاده کردن الگوی حکومت و جامعه اسلامی می‌داند و در این راستا، حتی به رویاهای شیرین هم پشت می‌کند تا مسیر انقلاب و اسلام هموارتر شود.
کد خبر:158013 -

فاطميّون...
ما را در سایت فاطميّون دنبال می کنید

برچسب : پزشكي كه ثابت كردرجل سياسي است, نویسنده : مرتضي foraized بازدید : 248 تاريخ : چهارشنبه 1 خرداد 1392 ساعت: 13:18

نگاهی به سوابق تحصیلی کاندیداهای احتمالی یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بستری فراهم می کند تا از این منظر راه برای انتخاب یازدهمین مرد پاستور نشین اندکی آسان تر شود.

به گزارش مشرق به نقل از مهر، تنها اندکی بیشتر از یک ماه باقی مانده تا یکی دیگر از بزرگترین وقایع تاریخ جمهوری اسلامی ایران که سرانجام 4 سال را در کشور رقم خواهد زد به وقوع بپیوندد. اتفاقی که رجل سیاسی از یک سو و افکار عمومی از سوی دیگر به تحلیل آن پرداختند و هر کس از منظر خود به بیان ابعاد و نتیجه نهایی آن می پردازد.

مهیا شدن بستر برگزاری یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در حالی به انجام می رسد که هر روز خبری تازه از اعلام حضور یک چهره جدید در انتخابات و افزایش تعداد داوطلبان به گوش می رسد.

داوطلبانی که هر یک به اعتقاد خود، پیروز رقابت های انتخاباتی خواهند بود و اساسا از همین رو پا به عرصه تکلیف مدار انتخابات ریاست جمهوری گذاشتند.

ماجرا اما به اینجا ختم نمی شود به طوری که هر روز گمانه زنی های تازه ای از اعلام حضور چهره های بیشتر در روزهای آینده و در برخی موارد اعلام آمادگی در روزهایی پایانی ثبت نام از کاندیداها به گوش می رسد که این امر، خود در بردارنده تحلیل های متعدد از آمدن ها و نیامدن هاست.

اما در این گزارش بنا داریم در نگاهی ریزتر به سطح تحصیلات، تخصص و محل تحصیل حدود 38 داوطلب انتخابات ریاست جمهوری که برخی تا این لحظه رسما اعلام حضور کرده و درخصوص برخی دیگر همچون گمانه زنی وجود داشته و حضورشان در هاله ای از ابهام است بپردازیم تا شاید از این طریق راه برای انتخاب یازدهمین سکاندار پاستور هموارتر شود.

اسامی کاندیداها

تحصیلات
یحیی آل اسحاق

لیسانس: مدیریت بازرگانی

فوق لیسانس: مدیریت صنعتی

دکترا: مدیریت راهبردی- دانشگاه دفاع ملی

روح الله احمدزاده کرمانی

لیسانس: مدیریت صنایع- دانشگاه امام صادق (ع)- سال 1380

فوق لیسانس: مدیریت صنایع - دانشگاه امام صادق (ع)- سال 1384

دکترای تخصصی: مدیریت رسانه- دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات- سال1389

محمدحسن ابوترابی فرد

تحصیلات حوزوی- خارج فقه اصول- نجف، قم ، تهران

غلامحسین الهام

لیسانس: حقوق قضائی- دانشگاه تهران

فوق لیسانس: حقوق جزا و جرم شناسی- دانشگاه تربیت مدرس

دکترا: حقوق جزا و جرم شناسی- تربیت مدرس

محمدرضا باهنر

لیسانس: مهندسی معماری- دانشگاه علم و صنعت

فوق لیسانس: برنامه ریزی اقتصادی- دانشگاه علامه طباطبایی

کامران باقری لنکرانی

دکترای: دکترای عمومی- دانشگاه شیراز- سال1368

دکترای تخصصی: فوق تخصص گوارش و کبد شیراز 1375

مصطفی پورمحمدی

فقه، اصول فقه و فلسفه - حوزه علمیه قم

خارج فقه و اصول - مشهد، قم و تهران

(سطح چهار فقه و حقوق اساسی- معادل دکترا)

مسعود پزشکیان

دکترای عمومی- دانشگاه تبریز- سال 1364

دکترای تخصصی: تخصص جراحی عمومی- دانشگاه تبریز 1369

فوق تخصص: جراحی قلب- دانشگاه علوم پزشکی ایران- سال 1372

سعید جلیلی

دکترای علوم سیاسی- دانشگاه امام صادق (ع)

اسحاق جهانگیری

لیسانس: فیزیک- دانشگاه کرمان

فوق لیسانس: مهندسی صنایع- دانشگاه صنعتی شریف

مهدی چمران

فوق لیسانس- معماری- دانشگاه تهران

حمید حاجی بابایی

دکترا: الهیات و معارف اسلامی- دانشگاه آزاد اسلامی- سال 1377

غلامعلی حدادعادل

لیسانس: فیزیک- دانشگاه تهران- سال 1345

فوق لیسانس: فیزیک- دانشگاه تهران - سال 1347

فوق لیسانس: فلسفه- دانشگاه تهران- سال 1351

دکترا: فلسفه - دانشگاه تهران- 1353

عضو هیئت علمی گروه فلسفه در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران

محمدباقر خرازی

فوق لیسانس: اقتصاد

حسن روحانی

دروس حوزوی و دینی از سال 1339 - حوزه علمیه سمنان و قم

لیسانس: حقوق قضائی- دانشگاه تهران- سال 1351

فوق لیسانس: حقوق عمومی- دانشگاه انگلستان

دکترا: حقوق اساسی- دانشگاه کلدونیان گلاسکو

محسن رضایی

لیسانس: اقتصاد - دانشگاه تهران - سال 1353

فوق لیسانس: اقتصاد- دانشگاه تهران-

دکترا: اقتصاد- دانشگاه تهران- سال 1379

علیرضا زاکانی

دکترای پزشکی هسته ای از دانشگاه علوم پزشکی تهران

عضو هیات علمی دانشگاه تهران

محمد سعیدی کیا

لیسانس: راه و ساختمان- دانشگاه صنعتی امیر کبیر

فوق لیسانس: راه و ساختمان- دانشگاه صنعتی امیر کبیر

حسن سبحانی

لیسانس: اقتصاد- دانشگاه تهران- سال 1358

فوق لیسانس: اقتصاد- دانشگاه تربیت مدرس- سال 1365

اولین فارغ التحصیل دکترای اقتصاد در دانشگاههای ایران پس از انقلاب

استاد تمام اقتصاد و مدیر گروه اقتصاد اسلامی، پولی و مالی دانشگاه تهران

محمد شریعتمداری

لیسانس: الکترونیک- سال 1356

فوق لیسانس: مدیریت- سال 1382

دکترا: مدیریت- خارج از کشور - از سال 1382

علی اکبر صالحی

لیسانس: مهندسی مکانیک- دانشگاه آمریکایی بیروت- سال1347

دکترا: ام آی تی - در دانشگاه آمریکا- سال

محمدرضا عارف

لیسانس: مهندسی برق- دانشگاه تهران

فوق لیسانس: مهندسی برق- دانشگاه تهران

دکترا: برق- دانشگاه استنفوردآمریکا

استاد تمام برق دانشگاه صنعتی شریف

پرویز فتاح

لیسانس: مهندسی عمران- دانشگاه صنعتی شریف- سال 1368

فوق لیسانس: صنایع (گرایش سیستم ها)- دانشگاه صنعتی امیرکبیر- سال1382

دانشجوی مقطع دکترا

ارسلان فتحی پور

دانشجوی مقطع دکترا

علی فلاحیان

تحصیلات حوزوی- خارج فقه و اصول

محمد باقر قالیباف

لیسانس: جغرافیای سیاسی - دانشگاه تهران

فوق لیسانس: جغرافیای سیاسی- دانشگاه تهران- سال 1376

دکترا: جغرافیای سیاسی- دانشگاه تربیت مدرس- سال 1379

عضو هیات علمی رشته جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران و استادیاردانشگاه تربیت مدرس

حسین کمالی

فوق لیسانس: اقتصاد سیاسی- دانشگاه تهران

دکترا: اقتصاد سیاسی

مصطفی کواکبیان

لیسانس و فوق لیسانس: علوم سیاسی- دانشگاه امام صادق (ع)- سال 1361

دکترا: علوم سیاسی- دانشگاه تربیت مدرس- سال 1376

دروس حوزوی تا پایان دوره سطح

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی

علی لاریجانی

لیسانس: کاربرد کامپوتر در ریاضی- دانشگاه صنعتی شریف1358

فوق لیسانس: فلسفه غرب- دانشگاه تهران

دکترا: فلسفه غرب - دانشگاه تهران

منوچهر متکی

لیسانس: علوم اجتماعی- دانشگاهال امین بنگلور هندوستان- سال 1355

فوق لیسانس: روابط بین الملل - دانشگاه تهران- سال 1371

محسن مهرعلیزاده

لیسانس: مهندسی مکانیک - دانشگاه تبریز -سال۱۳۵۶

فوق لیسانس: مهندسی مکانیک- دانشگاه تبریز - سال1362

دکترا: اقتصاد مهندسی- دانشگاه تیلبرگ- سال از۱۳۷۶

مسعود میرکاظمی

لیسانس: مهندسی صنایع- دانشگاه علم و صنعت- سال 1365

فوق لیسانس: مهندسی صنایع- دانشگاه علم و صنعت- سال 1368

دکترا: مهندسی صنایع- دانشگاه تربیت مدرس- سال 1375

اسفندیار رحیم مشایی

لیسانس: مهندسی الکترونیک- دانشگاه صنعتی اصفهان

دانشجوی کارشناسی ارشد- رشته روابط بین الملل- دانشگاه پیام نور

علی نیکزاد

لیسانس: مهندسی عمران- دانشگاه علم و صنعت

کارشناسی ارشد: مدیریت دولتی- دانشگاه تهران

محمدعلی نجفی

لیسانس: ریاضی- دانشگاه صنعتی شریف

فوق لیسانس: موسسه تکنولوژی ماساچوست آمریکا

علی اکبر ولایتی

دکترای عمومی - دانشگاه تهران- سال 1343

دکترای تخصصی: تخصص اطفال- مرکز طبی کودکان دانشگاه تهران

فوق تخصص: بیماری های عفونی- دانشگاه جان هاپکینز آمریکا

صادق واعظ زاده

لیسانس: مهندسی برق- دانشگاه علم و صنعت- سال 1364

فوق لیسانس: مهندسی برق- دانشگاه کویینز کانادا- سال 1372

دکترا: مهندسی برق- دانشگاه کویینز کانادا- سال 1376

علی اکبر هاشمی رفسنجانی

دروس حوزوی- خارج فقه - حوزه علمیه قم

فاطميّون...
ما را در سایت فاطميّون دنبال می کنید

برچسب : نامزدهاچه قدرسواددارند؟؟؟, نویسنده : مرتضي foraized بازدید : 263 تاريخ : شنبه 14 ارديبهشت 1392 ساعت: 2:10